•سال ۱۳۳۳ در روستای «دره گرگ» از توابع شهرستان «بروجرد»، در خانهای محقر به دنیا آمد.
•درسال ۱۳۴۰ همراه با خانواده اش به تهران می آید.
•محمد در هفت سالگی وارد مدرسه شد اما به دلیل شرایط مادی خانواده، تحصیل در کلاس های شبانه توام با کار و تلاش روزانه را انتخاب کرد و به خانواده در تامین زندگی کمک می کرد. در سال ۱۳۴۸ در یک کارگاه تشک دوزی مشغول به کار شد.
•در سال ۱۳۵۲ و در سن هفده سالگی ازدواج کرد و بعد از آن به خدمت سربازی رفت.
•چون مخالف خدمت در نظام شاهنگ شاهی بود، از خدمت سربازی فرار کرد و برای دیدار حضرت امام (ره) «عراق» رفت. در مرز دستگیر شد و به مدت شش ماه، در زندانها و شکنجهگاه های رژیم به سر برد.
•بعد از پایان خدمت سربازی به فعالیت علیه شاه و مبارزه مسلحانه پرداخت و به همراه چند تن دیگر از مبارزان به سوریه رفت و ضمن ارتباط با امام موسی صدر و شهید محمدمنتظری و شهید چمران به فراگیری و آموزش نظامی و چریکی پرداخت.
•پس از قیام ۱۹ دی ماه سال ۱۳۵۶ در قم با اخذ مجوز شرعی از برخی علما و روحانیون پیرو حضرت امام خمینی (ره)، عملیات نظامی علیه رژیم را شروع کرد.
•موقع بازگشت امام به ایران در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ از طرف شهید بهشتی و شهید عراقی به عنوان مسئول حفاظت ایشان اتنخاب شد.
•بعد از انقلاب مدتی سرپرست زندان اوین بود و بعد از آن او یکی از ۱۲ نفری بود که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را پایه گذاری کردند.
•بعد از فرمان امام به پاوه رفت… جایی که تا روزهای آخر هم از آن جا دل نکند.
•سال ۱۳۵۹پس از تصویب طرح تشکیل سازمان «پیشمرگان مسلمان کرد» ، مسئولیت این کار از طرف آیتالله بهشتی و حجتالاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی به او سپرده شد.
•در سال ۱۳۶۱ همزمان با تشکیل قرار گاه حمزه السید الشهدا به فرماندهی این قرارگاه منصوب شد. •در اول خرداد ۱۳۶۲ در حالی که با عدهای دیگر از همرزمانش در مسیر جاده مهاباد، نقده حرکت میکردند بر اثر انفجار مین به شهادت رسید.
وصیتنامه
این وصیت نامه رادر حالی مینویسم که فردایش عازم سنندج هستم . با توجه به اینکه چندین بار در عملیات شرکت کرده و ضرورت نوشتن وصیتنامه را حس کرده بودم ولی هم فرصت نداشتم و هم اهمیت نمیدادم ولی نمیدانم چرا حس کردم که صرفا اگر ننویسم گناهی مرتکب شده ام . لذا بدینوسیله وصیت نامه خود را در مورد خانواده و برادران آشنا مینویسم.
با توجه به اینکه حدودا شش سال وارد مبارزات سیاسی و نظامی شده ام و بهمین خاطر نسبت به خانواده ام رسیدگی نکرده ام بخصوص همسر و فرزندانم و از همین وضع همیشه احساس ناراحتی میکردم و هیچ وقت هم نتوانستم خود را قانع کنم که مسئولیت را رها کنم و بدینوسیله از همه آنها معذرت میخواهم و طلب بخشش دارم از حقی که به گردن من داشته اند و نتوانستم این حق را اداءکنم ولی این اطمینان را به خانواده ام میدهم که هرگز از ذهن من خارج نشده اند و فکر نکنند که نسبت به انها بیتفاوت بوده ام ولی مسئولیتهای سنگین تر بود.در خواستی که از همسرم دارم این است که فرزندام را خوب تربیت کند و آنها را نسبت به اسلام دلسوز بار آورد .
اگر چه اموالی ندارم ولی آنجه هست فقط همسرم نسبت به مصرف کردن آن مسئولیت دارد. از برادرانم محمد و عبدالمحمد درخواست دارم که به مادرم و خواهرانم رسیدگی کند و همسرم را دعوت به صبر و استقامت کنند و از همه آنها به خصوص مادرم درخواست بخشش دارم زیرا از دست من ناراحتی بسیار دیده و هیچ وقت این فرصت پیش نیامد که بتوانم به ایشان رسیدگی لازم را بکنم و از کلیه برادران و خواهرانی که من را میشناسند در خواست دارم که برای من از خداطلب بخشش کنند. شاید به خاطر حرمت دعای مومنی خداوند از تقصیراتم بگذرد. احساس میکنم بار گناهان و خطاها بر دوشم سنگینی میکند بخصوص دعای آن کسانی که پاسدارند و به جبهه میروند و از کسانی که در جرئیات زندگی من بوده و با من برخورد داشته اند، درخواست دارم برادرانی اگر از من بد دیده اند در گذرند و یا اگر کسی را سراغ دارند که از من بد دیده به نزدش بروند و از او رضایت بگیرند. و دیگر اینکه مقاومت را فراموش نکنند که خداوند با صبر پیشه کنندگان است.
در این شرایط تاریخی خداوند تبارک و تعالی بار سنگین انقلاب اسلامی را بر دوش ملت مسلمان ایران گذاشته است و ما را در آزمایشی عظیم قرارداده است. این را شهیدان بسیاری بخصوص در این چند سال اخیر به در و دیوار ایران نوشته اند و اگر مقاومت ما نباشدهمانطور که امام فرمودند بیم آن میرود که زحمات شهداء به هدر رود و اگر چه آنها به سعادت رسیدند و این ما هستیم که آزمایش میشویم . دیگر اینکه با تجربهای که ما از صدر اسلام داریم که بخاطر عدم آگاهی ، مسلمین چطور از مسیر اسلام منحرف شده اند و این تجربه باید برای مسلمین درس عبرت باشد. با دقت کلمات این « روح خدا» را که خط او خط رسول خداست دقت کنند، وجود امام امروز برای ما معیار است راه او راه سعادت و انحراف از آن خسران دنیا و آخرت است. من با تمام وجود این اعتقاد را دارم که شناخت و مبارزه با جریانهایی که بین مسلمین صدر به انحراف کشیدن انقلاب از خط اصیل و مکتبی آن را دارند، به مراتب حساستر و سختر از مبارزه با رژیم صدام و آمریکاست و وصیتم به برادران این است که سعی کنند توده مردم که عاشق انقلاب هستند را از نظر اعتقادی و سیاسی آماده کنند که بتوانند نیروهای صادق انقلاب را شناسایی کنند و عناصری که جریانهای انحرافی دارند بشناسند که شناخت مردم در تداوم انقلاب حیاتی است.
وصیت نامه اینجانب محمد بروجردی( پدر دره گرگی ) پس از حمد خدا و طلب استغفار از او که برگشت همه به سوی اوست و درود بر محمد و آل او و درود بر امام امت و درود بر همه شهیدان تاریخ . ا ز همه برادرانی که در طول عمرم با آنها تماس داشته ام طلب آمرزش میکنم و هر کس که این وصیت نامه را میخواند برای من طلب آمرزش کند زیرا که من از این دنیای ناگوار با کوله بار خالی میروم و بعد از من همسرم سرپرستی خانواده را به عهده دارد و حقوق و مقدار ارثی که دارم به او میرسد به غیر از مبلغی ۷۰۰۰ریال ( هفتصد تومان) که باید به مادرم بدهد و درصورت فوت همسرم برادر کوچکترم عبدالمحمد سرپرستی دو فرزندم را به عهده گیرد و از اینکه نتوانسته ام برای خانواده بطور کلی مثبت باشم ازهمه پوزش میطلبم و طلب آمرزش میکنم والسلام.