• ۲۵ اسفند ماه سال ۱۳۳۴ در یکی از محله های قدیمی تهران – میدان خراسان به دنیا آمد. آن روز مصادف با سوم شعبان بود به همین خاطر نام او را غلامحسین گذاشتند.
•دوران دبستان را در مدرسه مترجم الدوله گذراند و از سال سوم متوسطه در دبیرستان مروی فعالیت های اجتماعی و علمی خود را آغاز کرد.
•در سال ۱۳۵۴ و همزمان با به پایان رساندن دوره متوسطه، رشته دامپرورزی دانشگاه ارومیه را برای ادامه تحصیل انتخاب کرد.
•در سال ۱۳۵۶ به خاطر درگیر شدنش با گارد دانشگاه و پاسخ های مستدل و محکم اش به بعضی از استادانی که مفاهیم دینی را نادیده می گرفتند، پس از یک سال و نیم تحصیل او را از دانشگاه اخراج کردند.
•در اسفند ماه ۱۳۵۶ به خدمت سربازی اعزام شد. هم زمان با شروع زمزمه های انقلاب، پادگان را ترک کرد و به مردم پیوست، در درگیری های خیابانی و تظاهرات فعال بود و در روزهای پایانی سقوط سلطنت پهلوی دوم در تسخیر پادگان ها شجاعت های زیادی از خود نشان داد.
•در سال ۱۳۵۷ موقع بازگشت حضرت امام خمینی)ره( به ایران، در فعالیت های کمیته استقبال شرکت داشت و به دلیل برخورداری از آموزش نظامی، به همراه سایر اعضای خانواده و دوستانش در تصرف کلانتری ۱۴ و پادگان ولیعصر)ع («عشرت آباد سابق» در تهران نقشی اساسی داشت.
•تا خرداد ۱۳۵۸، در کمیته انقلاب اسلامی و برخی نهادهای دیگر فعالیت داشت و با انتشار روزنامه جمهوری اسلامی، همکاری خود را با این روزنامه در زمینههای مختلف آغاز کرد. در همین روزها به دعوت سازمان امل، از طرف روزنامه به عنوان خبرنگار، سفر ۱۵ روزهای به لبنان و اردن انجام داد.
•در خردادماه سال ۱۳۵۸ موفق به اخذ دیپلم ادبی شد. سپس در امتحان وررودی دانشگاه شرکت کرد و با رتبه صد و چهارم در رشته حقوق قضایی دانشگاه تهران قبول گردید.
•اوایل سال ۱۳۵۹ به عضویت سپاه در آمد. ابتدا در واحد اطلاعات مشغول به کار شد و همان جا بود که نام مستعار «حسن باقری» برای او انتخاب شد.در روز اول مهرماه سال ۱۳۵۹ به همراه عدهای از هم رزمانش راهی جبهههای جنوب شد.
•فعالیت های او در زمینه دستیابی به اطلاعات مناسب از موقعیت دشمن و سازماندهی عناصر اطلاعاتی و برگزاری کلاس های آموزشی، منجر به راهاندازی واحد اطلاعات عملیات در ستاد عملیات جنوب (گلف) گردید.
•سال۱۳۶۰ در عملیات طریقالقدس که برای اولین بار قرارگاه مشترک بین سپاه و ارتش تشکیل گردید، شهید باقری به عنوان معاونت فرماندهی کل سپاه در قرارگاه فرماندهی عملیات مشترک حضور یافت و در شناسایی محورها و تحلیل و پیشبینی حرکت های دشمن و پیگیری مسائل رزمی نقش مهمی را ایفا نمود.
•دراجرای مرحله اول عملیات طریقالقدس سه شبانه روز بیدار بود و در آمادهسازی مرحله دوم عملیات، به دلیل خستگی مفرط، شب هنگام طی تصادفی بشدت مصدوم شد و به بیمارستان منتقل گردید.
•سال ۱۳۶۱ در عملیات فتح المبین به عنوان فرمانده قرارگاه نصر (قرارگاه مشترک ارتش و سپاه) انتخاب شد و هم زمان در قرارگاه مرکزی کربلا نیز در کنار فرماندهی کل عملیات (سردار محسن رضایی) به عنوان مشاور عملیات و مسئول اطلاعات، فعالیت موثری داشت.
•در عملیات های رمضان و بیت المقدس نیز به عنوان فرمانده قرارگاه نصر به کار خود ادامه داد و بعد از آن از طرف فرماندهی کل سپاه به سمت فرماندهی قرارگاه کربلا و جانشین فرماندهی کل در قرارگاه های جنوب منصوب گردید.
•پس از شکل گیری ساختار سازمان رزمی سپاه حسن باقری به عنوان جانشین فرماندهی یگان زمینی سپاه منصوب گردید.
•زمستان سال ۱۳۶۱ وقتی در جبهه فکه مشغول شناسایی منطقه دشمن و آماده سازی عملیات بعدی بود، در سنگر دیده بان مورد اصابت گلوله خمپاره عراقی ها قرار گرفت و شهید شد. او در آن روز ۲۷ سال داشت و جمله معروفی که از او به یادگار مانده است، این است «باید به خود جرات داد، ما می توانیم»
وصیتنامه
فعلاَ انقلاب ما همچون تیر زهرآگینی برای همه مستکبرین درآمده است و یاوری برای همه مستضعفین جهان. ما با هیچ دولت و کشوری شوخی نداریم و با تمام مستکبرین جهان هم سرجنگ داریم و در رابطه با این هدف جنگ با صدام یزید مقدمه است …
… در این موقعیت زمانی و مکانی، جنگ ما جنگ اسلام و کفر است و هر لحظه مسامحه و غفلت، خیانت به پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) و امام زمان (عج) و پشت پا زدن به خون شهداست و ملت ما باید خود را آماده هرگونه فداکاری بکند …
… در چنین میدان وسیع و این هدف رفیع انسانی و الهی، جان دادن و مال دادن و فداکاری امری بسیار ساده و پیش پا افتاده است و خدا کند که ما توفیق شهادت متعالی در راه اسلام با خلوص نیت را پیدا کنیم …
در مورد درآمدها، چیزی به آن صورت ندارم و همین بضاعت مزجاه را هم خمسش را دادهام و بقیه را هم در راه کمک رساندن به جنگجویان و سربازان اسلام با سپاه کفر خرج کنند …
در صورت امکان با لباس سپاه مرا دفن کنید.
درود بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی
اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان (عج) غلامحسن افشردی ۱۲ شب ۲۷/۷/۱۳۵۹ اهواز