•سال ۱۳۳۶ در یکی از محلههای « اصفهان» متولد شد.
•بیشتر وقت ها تکالیف مدرسهاش را در مسجد مینوشت. از مدرسه یک راست میرفت مسجد. تا اذان مشق هایش تمام شده بود. مسجد را آماده میکرد برای نماز و خودش مکبّر میشد.
•سال ۱۳۵۵ بعد از آنکه دیپلم طبیعی اش را گرفت به سربازی اعزام شد.
•در همان دوران خدمت به خاطر صحبت هایش با فرمانده اش در مورد جلسه قرآن و اصرار او بر ادامه داشتن آن به ظفار عمان فرستادندش.
•در سال ۱۳۵۷ به محض صدور فرمان امام خمینی(ره) در مورد فرار سربازان از پادگان ها و سربازخانهها، او و برادرش هر دو از خدمت سربازی فرار کردند.
•بعد از انقلاب اسلامی در کمیته انقلاب اسلامی مشغول فعالیت شد و درگیر مسائل ضد انقلاب و جنگ های کردستان.
•بعد از حضور در کردستان به خاطر فعالیت هایش شد فرمانده گردان ضربت؛ که قویترین گردان آن زمان حساب میشد.
•بعد از شروع جنگ به منطقه جنوب رفت و شد فرمانده اولین خط دفاعی مقابل عراقی ها در جاده آبادان- اهواز؛ منطقه دار خوین که بعدها به «خط شیر» معروف شد.
•سال ۱۳۶۰در عملیات شکست حصر آبادان فرمانده جبهه دارخوین بود و دو پل حفار و مارد را که عراقی ها با نصب آن دو پل بر روی رود کارون، آبادان را محاصره کرده بودند، به تصرف درآورد.
•بعد از عملیات طریقالقدس بود که تیپ امام حسین(علیه السلام) از رزمندگان اصفهان تشکیل شد. بعد از مدتی این یگان به لشگر ارتقاء یافت و حاج حسین شد فرمانده لشگر.
•۲۲ اسفند ۱۳۶۲ در عملیات خیبر بعد از جنگی سخت، یک دستش بر اثر اصابت ترکش قطع شد.
•در شهریور ماه ۱۳۶۵ به زیارت خانه خدا رفت.
•در عملیات والفجر ۸، لشگر امام حسین(علیه السلام) تحت فرماندهی او به عنوان یکی از بهترین یگان های عمل کننده، لشکر گارد جمهوری عراق را به تسلیم واداشت و پیروزی های چشمگیری را در منطقه فاو و کارخانه نمک که جزو پیچیدهترین مناطق جنگی بود، به دست آورد.
•۸ اسفندماه ۱۳۶۵ موقعی که با دوستانش ایستاده بود و پیگیر مشکل رساندن غذا به نیروها بود، با اصابت خمپاره ای که در نزدیکی اش به زمین خورد به شهادت رسید.
وصیتنامه
بسم رب الصدیقین
خطاب به فرماندهان و رزمندگان اسلام:
– ما لشگر امام حسینیم، حسین وار هم باید بجنگیم، اگر بخواهیم قبر شش گوشه امام حسین (ع) را در آغوش بگیریم کلامی و دعایی جز این نباید داشته باشیم: «اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد.»
– اگر در پیروزیها خودمان را دخیل بدانیم این حجاب است برای ما، این شاید انکار خداست.
– اگر برای خدا جنگ میکنید احتیاج ندارد به من و دیگری گزارش کنید. گزارش را نگه دارید برای قیامت. اگر کار برای خداست گفتنش برای چه؟
– در مشکلات است که انسانها آزمایش میشوند. صبر پیشه کنید که دنیا فانی است و ما معتقد به معاد هستیم.
– هر چه که میکشیم و هر چه که بر سرمان میآید از نافرمانی خداست و همه ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد.
– سهلانگاری و سستی در اعمال عبادی تأثیر نامطلوبی در پیروزیها دارد.
– همه ما مکلفیم و وظیفه داریم با وجود همه نارساییها بنا به فرمان رهبری، جنگ را به همین شدت و با منتهای قدرت ادامه بدهیم زیرا ما بنا بر احساس وظیفه شرعی میجنگیم نه به قصد پیروزی تنها.
– مطبوعات ما جنگ را درشت مینویسد، درست نمینویسد.
– مسأله من تنها جنگ است و در همان جا هم مسأله من حل میشود.
– همواره سعیمان این باشد که خاطره شهدا را در ذهنمان زنده نگه داریم و شهدا را به عنوان یک الگو در نظر داشته باشیم که شهدا راهشان راه انبیاست و پاسداران واقعی هستند که در این راه شهید شدند.
– من علاقمندم که با بیآلایشی تمام، همیشه در میان بسیجیها باشم و به درد دل آنها برسم.
وصیتنامه اول:
… از مردم میخواهم که پشتیبان ولایت فقیه باشند، راه شهدای ما راه حق است، اول میخواهم که آنها مرا بخشیده و شفاعت مرا در روز جزا کنند و از خدا میخواهم که ادامهدهنده راه آنها باشم. آنهایی که با بودنشان و زندگیشان به ما درس ایثار دادند. با جهادشان درس مقاومت و با رفتنشان درس عشق به ما آموختند. از مسئولین عزیز و مردم حزبالهی میخواهم که در مقابل آن افرادی که نتوانستند از طریق عقیده، مردم را از انقلاب دور و منحرف کنند و الان در کشور دست به مبارزه دیگری از طریق اشاعه فساد و فحشا و بیحجابی زدهاند در مقابل آنها ایستادگی کنید و با جدیت هر چه تمامتر جلو این فسادها را بگیرید.
وصیت نامه دوم :
استغفرالله، خدایا امان از تاریکی و تنگی و فشار قبر و سوال نکیر و منکر در روز محشر و قیامت، به فریادم برس. خدایا دل شکسته و مضطرم، صاحب پیروزی و موفقیت تو را میدانم و بس. و بر تو توکل دارم. خدایا تا زمان عملیات، فاصله زیادی نیست، خدایا به قول امام خمینی [ره] تو فرمانده کل قوا هستی، خودت رزمندگان را پیروز گردان، شر مدام کافر را از سر مسلمین بکن. خدایا! از مال دنیا چیزی جز بدهکاری و گناه ندارم. خدایا! تو خود توبه مرا قبول کن و از فیض عظمای شهادت نصیب و بهرهمندم ساز و از تو طلب مغفرت و عفو دارم … میدانم در امر بیت المال امانتدار خوبی نبودم و ممکن است زیادهروی کرده باشم، خلاصه برایم رد مظالم کنید و آمرزش بخواهید.
و السلام حسین خرازی – ۱/۱۰/۱۳۶۵